عضو جامعه باشیم نه فردی از جامعه | همدلی و مشارکت را از همسایهها شروع کنیم
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۰۱۸۳۵
همشهری آنلاین-راحله عبدالحسینی: پر انرژی و با نشاط صحبت میکند. معتقد است هرچه با امید و انرژی باشیم، میتوانیم مسیر اتفاقات زندگی را بهتر رقم بزنیم. تاجبخش که ساکن محله عباسی است، رشته ایمنی و بهداشت را در دانشگاه علمی کاربردی به پایان رساند و دانشجوی نمونه دانشگاه هم شناخته شد. ۲ سال پیش برنده بورسیه تحصیلی در رشته مدیریت MBA گرایش بازرگانی شد و به کشور قبرس سفر کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
جوان توانمندبه قول خودش دنبال بهترینهاست و برای رسیدن به بهترینها هم باید تلاش کرد. مسعود تاجبخش بهعنوان یک نخبه هممحلی نام گرفته. اما ترجیح میدهد به جای نخبه به او بگویند جوان توانمند. جوانی که تواناییهای متعددی دارد و میتواند از داشتههایش بهرهبگیرد. کسی که در بطن جامعه زندگی کرده، کار کرده و توانمند شده است. کسی که میخواهد از جامعهاش تأثیر بگیرد و همینطور بر جامعهاش تأثیر بگذارد. دلیلش را هم اینطور توضیح میدهد: «ببینید وقتی اسم نخبه میآید ما صد نفر اول کنکور سراسری و کسانی را به یاد میآوریم که صرفاً در زمینه تحصیلات دانشگاهی موفق بودهاند. اما من میگویم انسان توانمند انسانی است که مصرفکننده علم و فرهنگ در اجتماع نیست و اعتقاد دارد که اگر جامعه باید توانمند شود، افراد هم بهعنوان عضوی از جامعه باشند نه فقط فردی در جامعه. به نظر من هر کسی نخبه است فقط باید بداند چطور آن را ابراز کند.»
تاجبخش درست بعد از اینکه دیپلمش را گرفت وارد بازار کار شد. اما بعد از چند سال حتی با درآمد خوب و کافی تصمیم گرفت با بازار کار خداحافظی کند و به تحصیلاتش ادامه بدهد. «تصمیم گرفتم مسیر زندگیام را در مسیر علاقهام ادامه بدهم. راهی که با انگیزه و اعتقاد انتخابش کرده بودم. بهای رسیدن به خواستهام را نیز پرداخت کردم.» مگر بهایش چه بوده؟ تاجبخش پاسخ میدهد: «برای رسیدن به هر خواستهای باید بهایی را بپردازیم. بهای موفقیت هم وقت و عمر و جوانی است. باید هزینه کرد. نه فقط مادی، بلکه باید انرژی گذاشت و تلاش کرد و چه هزینهای ارزشمندتر از سرمایه جوانی. من معتقدم که اگر بهایی نپردازیم هیچ چیزی هم دریافت نمیکنیم.»
مشارکت شهروندییکی از دلمشغولیهای جوان هممحلی ما مباحث مربوط به شهر و شهروندی است. موضوعی که سوژه تألیفات و برخی از ایدههای او را تشکیل داده است. در این زمینه هم مشارکت شهروندی را در اولویت میداند و میگوید: «شهر از نظر من یک موجود زنده است و قلب تپنده این موجود زنده، مشارکتهای مردمی است. مشارکت مردمی هم به این معنا که برای شهروندان یک برنامه اجتماعی تدوین شده و برنامه زندگیشان را با این برنامه اجتماعی تدوین میکنند. در این صورت کار گروهی هم قوت میگیرد. مشارکت را هم باید از همسایههای کوچه شروع کنیم. در واقع همدلی و مشارکت را از کوچکترین واحد اجتماع آغاز کنیم.»
از دیدگاه او با این کار میتوانیم فضای پویا و شاداب در جامعه ایجاد کنیم. «از خودمان بپرسیم آخرین بار که از ته دل خندیدیم و خوشحال شدیم کی بود؟ در طول روز دقت کنیم که چه میزان از افعال منفی استفاده میکنیم و چه میزان از افعال مثبت. تک تک ما هستیم که میتوانیم با چنین تغییراتی جامعهای پویا و شاداب بسازیم.»
مسعود تاجبخش از اعضای فعال هیئت فاطمهالزهرا(س) هم هست. کتابهای عرفانی مرحوم حاج اسماعیل دولابی همراه همیشگی اوست. یک دلیل موفقیتش را تعلقی به باورهای مذهبی میداند. «ما مشارکت در فعالیتهای مذهبی را تجربه کردیم. کار بسیار قشنگی است که برنامهای را ترتیب دهیم تا افراد زیادی به آرامش روحی و روانی برسند. این اتفاق باید در جامعه و در حوزه فعالیتهای شهری هم محقق شود. مثلاً همین برنامههایی که به مناسبتهای مختلف با عنوان جشنواره، مسابقه یا سامانه نشاط از سوی شهرداری برگزار میشود، ارتباط هممحلیها را برقرار میکند.»
ایدهآفرینی کنیمدوره کارشناسی ارشد را به پایان رسانده و برای ادامه تحصیل در رشته مدیریت به ایتالیا سفر خواهد کرد. تاجبخش میخواهد دانستههایش را برای هموطنانش به کار گیرد. «به الگوهایم بدهکارم. در زندگی فردای خودم باید این دین را ادا کنم.» او جوان ایدهپرداز و نوآوری هم هست. با ایدههای کوچک و زودبازده موافق و معتقد است: «همه نمیتوانند اما هر کسی میتواند. بدین معنی که هر یک از جوانان جامعه ما میتوانند برای خود ایدهای داشته باشند. تبدیل ایده به محصول زمانبر است. وقتی بین دانشگاه و صنعت ارتباط پر رنگی باشد این فاصله کمتر میشود. این نکته را هم باید توجه کنیم که یک فرد توانمند ایده آفرین است. لزوماً سازنده خوبی نیست. هر کسی را بهر کاری ساختهاند. طراحی و ایده و اختراع با جوانان است. وقتی بدانیم و باور داشته باشیم که حضورمان ارزشمند است به کمتر از کارهای باارزش قانع نیستیم.»
فکری به حال فکرمان کنیمدر تمام طول گفتوگو چند بار به این نکته اشاره میکند که برای تغییر هیچگاه دیر نیست. فقط باید تصمیم بگیریم و بخواهیم. میگوید: «برای اینکه تصمیم ما به اراده منجر شود باید از عامل تغییر استفاده کنیم. لزوماً تغییر زندگی این نیست که یکشبه پولدار شویم. باور داشته باشیم که زندگی مسابقه است و تنها برندهاش «من» هستم. این میتواند مهمترین تغییر در نگرش ما به زندگی باشد. یادمان باشد که خود ما مسئول تغییر در زندگیمان هستیم.»
جوان هممحلی ما برای همسن و سالان خودش که تصمیم دارند مسیر علم را طی کنند، نکاتی را گوشزد میکند: «اول از همه شناسایی استعداد است و بعد جهتدهی به آن. باید در زمینه علاقه و استعداد تجربه کرد، حتی به قیمت شکست خوردن. مهمتر اینکه استعداد و علاقه تنها کافی نیست و پشتکار و تلاش را نباید فراموش کرد. برای خلق ایده جدید باید تفکر جدید داشت. مطالعه و تحقیق هم مانند ۲ بال پرواز برای موفقیت است.»
تاجبخش اندیشیدن را عنصر مهم موفقیت در زندگی میداند و میگوید: «فکری به حال فکرمان کنیم. فرصتها را غنیمت بشمریم همانطور که حضرت علی(ع) میفرماید از دست دادن فرصت اندوهی گلوگیر است.»
فرهنگ شهروندی را مرور کنیمدر ادامه گفتوگو از نامگذاری امسال از سوی مقام معظم رهبری یاد میکند و میگوید: «تلنگر خوبی است تا بار دیگر فرهنگ را تعریف کنیم و بعد آسیب شناسی. یک مثال ساده این است که در اتوبوس و مترو به سالمندان احترام بگذاریم و برایشان صندلی خالی کنیم. امسال فرصت خوبی است تا بار دیگر فرهنگ شهروندی را مرور کنیم و به یکدیگر احترام بگذاریم.» او که تاکنون به بیش از ۱۵ کشور دنیا مسافرت کرده، میگوید: «در همه جای دنیا، انسانها به دنبال کرامت انسانی هستند. موضوعی که در فرهنگ غنی ما موج میزند اما گاهی به آن بیتوجهیم. بهعنوان عضوی از جامعه و نه فردی از جامعه تک تک ما موظفیم فرهنگ شهروندی را رعایت کنیم.»
او در پاسخ به این پرسش که تفاوت عضو جامعه و فردی از جامعه بودن را در چه میداند، میگوید: «وقتی خود را عضوی از جامعه بدانیم، بر جامعه اثربخشی و اثرگذاری داریم. اما فردیت با خود منیت را هم به دنبال دارد و فرد فقط به دنبال منافع خودش است. عضو جامعه به خاطر دیگری از خود گذشتگی دارد.»
اهمیت برنامهریزی و تلاشاز بین اصول موفقیت، برای برنامهریزی اهمیت زیادی قائل است. «موفقیت از نظر من فرمولی دارد که بدون شک جواب میدهد. اول برنامهریزی و بعد تلاش و همت در سایه توکل به خدا.» موفقیت و شکست ۲ روی یک سکهاند. او درباره بدبیاری و شکست در مسائل مختلف زندگی هم دیدگاه مثبتی دارد. میگوید: «مسئول بدبیاریهای زندگی، خودمان هستیم. خداوند دریای مهربانی است. بیندیشیم که چرا و چه میزان مسئول عدم موفقیتهایمان بودهایم. نگرش ما زندگیمان را عوض میکند. قانون ۱۰ـ ۹۰ را فراموش نکنیم. این قانون که برای همه آدمها هست میگوید در هر اتفاقی که برایمان میافتد ۱۰ درصد خود اتفاق و ۹۰ درصد واکنش ما سرانجام را رقم میزند. همانطور که این روزها در شهرداری بحث مدیریت بحران مطرح است، در زندگی هم باید بحرانها را مدیریت کنیم تا موفق باشیم.»
نگاهی به موفقیتهای مسعود تاجبخش از اختراع تا هنر هفتمجوان هممحلی ما به هنر هفتم هم علاقه زیادی دارد. او تا به حال در ۲ فیلم کوتاه با موضوع اجتماعی به نامهای «اگر ایزد کند یاری» و «راضی باش» بهعنوان برنامهریز و دستیار کارگردان حضور داشته است. صاحب ۴ تألیف و تعداد زیادی مقاله است. ۳ کتاب او در انجمن علمی دانشجویی حائز رتبه یک کشوری شده است. این کتابها عبارتند از: «شهروند و بازیافت»، «لغتنامه مدیریت بحران و پدافند غیرعامل»، «راهنمای طراحی، اجرا و ارزیابی مانور در مدیریت بحران» و «راهنمای تخلیه اضطراری در سوانح و حوادث». آخرین کتاب او هم که با همکاری دوستش «حسین قاسمی تنگل علیا» نوشتهاند «بازاریابی در صنعت گردشگری و توریسم» نام دارد که مردادماه به بازار نشر خواهد آمد. در جشنواره علی اکبر(ع) سال ۱۳۹۱ جوانان موفق در ۱۵ رشته تقدیر شدند که «مسعود تاج بخش» در بخش جوان و فعالیتهای اجتماعی در زمینه تشکل دانشگاهی رتبه ۲ کشوری را از آن خود کرد.
رتبه اول در جشنواره دانشجویان ممتاز، مبتکر و نوآور بسیجی کشور
پژوهشگر نمونه دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی کشور
مؤسس و دبیر انجمن علمی دانشجویی در دانشگاه علمی کاربردی
کسب عنوان انجمن علمی دانشجویی برتر کشوری در جشنواره ملی حرکت تحت نظر وزارت علوم در سال ۱۳۸۸ (در بخش اختراع) و در سال ۱۳۹۰ (درزمینه تألیف کتاب) و همچنین تقدیر شده توسط کمیسیون ملی یونسکو و بنیاد ملی نخبگان.
نشان لیاقت از سازمان مالکیت فکری جهان(W. I. P. O)
مدال نقره از جشنواره بینالمللی اختراعات وزارت علوم مالزی بابت طرح رنگ ولایه آغشتهساز برای ضد حریق کردن جدارههای ساختمانی
مدال طلا مسابقات و نمایشگاه بینالمللی اختراعات وزارت علوم مالزی در سال ۲۰۰۹
مدال طلا در پنجمین مسابقات بینالمللی اختراعات سئول در سال ۲۰۰۹
مدال طلای مسابقات و نمایشگاه بینالمللی اختراعات خاورمیانه در سال ۲۰۱۰ بابت طرح کاغذ نانوپل ضد آب و طرح اسپری آتلگیری سریع در صنعت پزشکی و ورزشی
مدال طلای مسابقات اختراعات در لهستان سال ۲۰۱۰
تولید رنگ ولایه آغشتهساز بازالت اپوکسی برای ضد حریق کردن جدارههای ساختمانی
کفش هوشمند آرامشدهنده پا بهصورت خودکار
شستوشوی مغناطیسی در ساختمانهای شیشه نما از سمت مقابل
استفاده از ترکیب نوری لامپهای قرمز و آبی برای افزایش رشد
ساخت کاغذهای نانوپل ضد آبـ گیاهان
صابون پرزدار بازیافتی حاصل از پودر کاغذ باطله برای پاک کردن جرمهای دوده و روغنی
آدامس جوش سرد با اشعه UV
ساخت دستگاه استنشاق غیرمستقیم از مایع آمونیاک
فرایند ساخت درزگیر الاستیک پلی اورتانی با خاصیت هیدروفوبیکی و پنومات
اسپری پلی اورتان برای آتلگیری سریع بهصورت پنوماتیک با کاربرد در زمینه پزشکی و ورزشی
جداسازی دانه از گل آفتابگردان بهصورت چندتایی با روش کوبهای.
تزریق فوم پلی اورتان به جای بلوکهای یونولیتی در ساختمانسازی و عایقبندی آن با قابلیت ضدحریقی.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۱ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
کد خبر 783448منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بین المللی اختراعات هم محلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۱۸۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچهها شروع کردم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه هخبرگزاری علم و فناوری آنا، در وضعیتی فقر مطالعه به نسل کودک و نوجوان آسیب میزند، که یکی از معلمان معتقد است بدون مطالعه حتی خود معلم حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
شهنام سجودی زاده فرزند سبلان است. هم معلم کودکان استثنایی است. هم فیلم میسازد و هم نویسنده فیلمنامه است. ادبیات فاخر ایران و جهان را با شور و اشتیاق چشیده و امروز رمز موفقیت خود را تربیت صحیح در دوران کودکی میداند. موضوعی که دغدغۀ تربیت نسل کودک و نوجوان ما در فقر مطالعه توسط بزرگسالان است. پای صحبتهای وی نشستیم تا با نگاهش آشنا شویم.
چطور به نویسندگی علاقهمند شدید؟
آگاهی موهبتی است که خداوند دانا به طرق مختلف به انسانها هدیه میدهد، اینکه من مادری دارم که در دوران کودکی برایم مجله کیهان بچهها میخرید، کتاب داستان و علمی میخرید عین آن میماند که کسی در اتاقی تاریک و ناشناس و پرسؤال برای شما شعلهای روشن کند، دیگر ماهیت خوف و جهل و تاریکی آن اتاق پرسؤال از ذهن و روح شما شسته خواهد شد و خواهید دانست که از کجا به کجا آمدهاید و بهر چه بود و بهر چه هستید، درکتان از بودنتان از زندگی و دنیا عیان خواهد شد و بسیاری از ابهامات دیگر برایتان روشن میشود چرا که یک نفر چشم شما را منور کرده است.
دوستان اهل مطالعه حتماً خاطرشان هست که در دهه شصت کتابفروشان محله اونچی میدان اردبیل در پیادهروها بساط کتاب کرده و کتاب کرایه میدادند من مشتری ثابت و دست به نقد آنان بودم و مادرم کرایه کتابهایم را میپرداخت، و این یعنی ریشه در آب و غرق آب. یکبار از یکی از دوستانم که اکثر اهالی روستایشان باسواد و از بزرگان و افتخارآفرینان کشور هستند سؤال کردم علت چیست؟! این قدمت مدرسه در روستایتان و تحصیلات عالی اکثر اهالی و رشد و پیشرفت و ثروت و تفاوت زمین تا آسمان مردان و زنان روستای شما با دیگر روستاها چیست؟! جواب دوستم قابل تأمل بود؛ گویا در سالیان گذشته یک از اهالی یک قالی به اردبیل برده و خریدار قالی در انبارش ۱۰ها جلد کتاب انبار کرده بوده. از مرد قالی فروش میخواهد تا کتابها را باخود ببرد تا انبارش بازشود مرد قالیفروش کتابها را با خود به منزل آورده و به اتفاق همسرش همه کتابهای کهنه را به زیبایی صحافی کرده و دکور طاقچه خانهشان میکنند. کودکان از پشت پنجره به تماشای کتابها میآمده و اجازه میداشتند آنها را تورقی کنند، تورق کتابها معجزه میکند! شور و اشتیاق درس و مدرسه در دل بچههای روستا جوانه میزند و دیگر آن بچهها با بچههای روزهای بدون رؤیت کتاب فرق داشتند وچنین میشود و چنانها که امروزه اکثر اهالی روستا، وزیر و وکیل و استاد و دکتر و تاجر و معلمند!
حتی تماشای کتاب معجزه میکند! فرق است خانۀ بیکتابخانه با خانۀ با کتابخانه هرچند دو سه جلد. چه رسد که کسی مثل مادر مکرم بنده که شما را به اقیانوس کتاب هل دهد، شناگر قابل باشید اولاً غرق نخواهید شد دوماً جهان درونتان عیان خواهد شد، در اندرونتان عالم جای خواهد گرفت و از چشمانتان عشق خواهد بارید و تمام سرزمینها با مردمان و آداب و سنن و افکارشان برای تو آشنا و هموطن تو خواهند شد. من وقتی رمانی را از مارکز میخوانم حس میکنم از کلمبیا برگشتهام یا از مصر یا از چین و لهستان و روس ..
بنده امروزه اگر به اغراق نگویم یک از بزرگترین کتابخانههای شخصی شهرمان را درخانه دارم با کتابهای نایاب که در مقابلشان بهخود اجازه سیگار کشیدن نمیدهم، چون در آن همه بزرگان جهان را میهمان خانهام دارم
مگر میشود نویسندهای بدون مطالعه کتابهای بزرگ و درخشان و پایه ادبیات کشور خود و جهان دست به قلم شده و آثارش دارای تفکر غنی باشد و بر اقشار جامعه از عوام تا خواص تأثیرگزار باشد، حرف نو و جهانشمول و مقبول و بینش متعالی شخصی و جهانبینی عمیق و شگرف داشته باشد؟! بهنظر من نویسندهای که رمانهای هدایت و دولت آبادی و چوبک و ساعدی و کامو و چخوف و داستایفسکی و تورگینف و فاکنر و کافکا وهاینریش بل، مارسل پروست و میلان کوندرا و جیمز جویس و پائیلو کوئیلو و مارکز و ... نخوانده باشد حرفی برای گفتن در نوشتههایش ندارد.
در مورد نوشتههای خود توضیح دهید که در چه زمینههایی است؟ داستان بلند، داستان کوتاه، فیلنامه؟
بنده فیلمنامه نویسم. دو فیلمنامه بلند سینمایی به اسمهای «دوگانه» و «غربتی» واگذار کردم، غربتی با مضمون دفاع از حقوق زنان بزودی توسط دوست و استاد عزیزم جناب افشین علیزاده ساخته میشود.
چندین فیلمنامه سیال نوشتم و سریالهای «سرقت گنجینه» با مضمون غارت آثار تاریخی و ضدصهیونی و فیلمنامه «جنون» با مضمون سرقت بانک و گیر افتادن جنایتکار در امنترین لحظه زندگی خود، مصوب شده و در ردیف تولید هستند.
بیش از ۳۰ فیلمنامه کوتاه نوشته و دو مورد آن را واگذار کردم: «سربازان عاشق میشوند» با مضمون پناهندگان جنگی سوری و داعش را دوست عزیزم رحیم طوفان ساخته و جوایز مختلف بین المللی کسب شد و فیلمنامه «کسوف» با مضمون صلح ادیان و گفتگوی تمدنها را به آقای مهدی ایل بیگی واگذار کردم که بهزودی کلید خواهد خورد.
کدام نوشتهتان به فیلم تبدیل شده و آیا وضعیت فیلمنامه نویسی در کشور را موفق میدانید؟
فیلم کوتاه «دیوسار» درخصوص تصلیب مسیح. فیلم کوتاه «رها» درخصوص خدمت به خلق الله عبادتست. فیلم مستند «آیا فرشتگان را دیدهاید» در خصوص کودکان ناشنوا و نابینا. فیلم کوتاه «دریا آرام است» درخصوص بیماران سرطانی. فیلم کوتاه «اجکت» درخصوص قضاوت و جنایاتی که با یک قضاوت ساده میتوانیم مرتکب شویم. فیلم کوتاه «پرنسس آزاده» درخصوص پناهندگان افغانستانی که امسال آماده نمایش و ارائه به جشنوارهها شده است.
بنده اکثر جوایز ملی و بینالمللی سینمایی خود را از بابت فیلمنامههایم کسب کردهام. جان کلام اینکه سنتی فکر کردن و جهانی سخن گفتن راز موفقیت هر نویسنده است.
متأسفانه امروزه به دلایل مختلف وقت گذاشتن مردم و خاصه نویسندگان برای مطالعه کاهش یافته و در نتیجه سطح آثار پایین و مبتذل و کاسبکارانه و تاریخ مصرفدار شده است.
دغدغهای دارید که آرزوی تبدیل شدن آن به داستان یا فیلم را داشته باشید؟
من هنوز فیلمنامههای بکر و طلایی و فرامرزی و فرازمانیام را نساختهام. امیدوارم شایستگی و عمری برای ساختنشان داشته باشم
به اعتقاد شما فیلمهای تولیدی ما چقدر در راستای نیاز و اقتضای جامعه است؟
اتفاقاً فیلمهای تولیدی امروزی دقیقاً همانهایی هستند که جامعه امروزی میطلبند. اگر غنایی ندارند که ندارند مسبب تقاضاست. انشالله که این سبب انحطاط فیلمسازی از دل و ذهن و بدسلیقگی مردم حل شود والا از کوزه همان طراود که در اوست
زیباترین فیلمی که دیدید؟
دونده امیر نادری
استاکر تارکوفسکی
حرامزادههای لعنتی تارانتینو
راننده تاکسی اسکورسیزی
سه گانههای کیشلوفسکی آبی. سفید. قرمز
معلم خوب از نظر شما؟
محترم باشد و با احترام موفق به تعلیم خواهد شد حتی به شلوغترین. تنبلترین و کمهوشترین دانشآموز.
انتهای پیام/